نقد نوشتۀ نسیم رهرو ۹

پاسخی ناگـزیـر به یاوه های اغـواگـرِ «نسیم رهـرو»
(۹)

نویسندگان: « تیمور ساعی» و «فــریـد کارگر»   

تاریخ نگارش: حمل ۱۳۹۹ش

فــــردا کـــه پیشگاه حقیقت شود پــدیــد

شرمنده رهـروی که عـمل بر مجاز کـرد

«حافـظ»

"نامه‌ ها و دست ‌‌نبشت‌ ها":
نسیم رهرو برای اینکه از مجید فرد لیبرال فریبکاری بتراشد که سال ها صد ها و هزاران رزمندۀ پیشرو، چپ و کمونیست کشور را فریب و به کشتن داد، عباء و قبای یک روحانی ریاکار را به تن مجید می کند و نکاتی از نامۀ مجید را از سیاق کلام و متن اجتماعی ــ تاریخیی که این نامه ها در آن متن زمانی نوشته شده اند، تجرید می کند. این اوج فریبکاری و اغواگری است. این فراتر از قصور از درک وسعت دید و ساحۀ کار، تنوع و "پراتیک گستردۀ" زنده یاد مجید؛ ریاکاری آشکار و در ادامۀ تصویرگری از مجید، ترسیم آخرین خط درشت لیبرالی بر جبین مجید است. نسیم رهرو طی این تلاشی مذبوحانه برای تخریش آئینۀ شخصیتی مجید و به تبع آن، زدودن شالوده های فکری و غبارآلود و غیرمشخص نمایاندن موضع طبقاتی ساما و نادیده گرفتن ایثار و پیشمرگی آگاهانۀ کاروان طویل سرفرازان پیشرو سامائی در این پویۀ بی برگشت تاریخی، چنین اغواگری می کند:"پس از کودتای ثور و قیام مردم بر ضد این رژیم، مجید کلکانی نامه هائی عنوانی مردمان برخی از ولایات افغانستان نوشت که از آن جمله من دو تای آن را خوانده بودم: نامه به مردم دلیر پنجشیر و نامه به مردم غیور پکتیا... درست به یاد دارم که مجید در قسمت بالائی نامه به مردم پنجشیر این آیات قرآن را نوشته بود: اذا جاء نصرالله والفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا...".
با این اغتشاش آفرینی آگاهانۀ نسیم رهرو، لازم می افتد قدری در مورد وسعت دید و گسترۀ وسیع ساحه و تنوع کار مجید اسطوره ئی مکث کنیم.
پس از کودتای هفت ثور و تجاوز ششم جدی روس اشغالگر به کشور ما، خیزش های خودجوش توده ئی جدا از هم، کران تا کران افغانستان را فرا گرفت. ضرورت نفی آن فراگرد ارتجاعی ــ استعماری ایجاب آن را می کرد تا این خیزش های خودجوش فاقد رهبری سیاسی و بی برنامه و جدا افتیده از هم، با نقد ذات خود، به نفی دیالکتیکی خویشتن رسیده و از درون آن یک جنبش فراگیر رهائیبخش با برنامه و دورنمای روشن و پیشرونده، رهبری آگاهانه و ابزار، اشکال و روش های سازماندهی و مبارزاتی مناسب و کارآ؛ به عنوان بدیل ضد استعماری ــ ارتجاعی، سر برآرد.
تحقق این مأمول نیازمند اتحاد و همرزمی کلیه طبقات و اقشار اجتماعی آن روز جامعۀ افغانستان بود که در صف خلق قرار داشتند. این اتحاد در دو سطح مبارزاتی ممکن بود: نخست وحدت پیشآهنگ برای بسیج و رهبری نیرو های عمده و اساسی انقلاب ملی ــ دموکراتیک و تکامل بدون انحراف آن. ثانی اتحاد ملی مشروط کلیه طبقات  و اقشار اجتماعی در برابر رژیم کودتائی متشکل از بورژوازی دلال دولتی و ارباب سوسیال امپریالیست آن و در کل رژیم محصول مداخله و سپس تجاوز سوسیال امپریالیسم روس و ارباب اشغالگر آن به عنوان آماج مبارزۀ رهائیبخش ملی ــ انقلابی.
علم انقلاب به مثابۀ عصارۀ تجرید شده و تعمیم یافتۀ تجارب فراوان انقلابی دنیا، متشکل از تئوری های عام جهانشمول است. این علم پس از تلفیق خلاقانه با شرایط مشخص هر کشور است که به تئوری های خاص انقلاب هر کشور مبدل می شود، یعنی داخلی و بومی می شود. تئوری انقلاب هر کشور مفروض را نمی توان در خلال کتاب های حاوی تجارب دیگران یافت، زیرا تجارب دیگران برای ما جنبۀ عام، بیرونی و ذهنی دارد که باید با مهارت و خلاقیت انقلابی از آن بهره گرفت. باید داده های ذهنی دیگران را با عینیت کشور و تجارب عینی خودی تلفیق داد و حاصل آن تلفیق را به مثابۀ تئوری رهنمای انقلاب کشور خودی فرموله کرده و به کار بست. این جاست که پای رهبران رهگشا، تئوری پرداز و خلاقی به میان می آید که این عام را با خاص تلفیق دهند و از آمیزش این دو، تئوری و اشکال مبارزاتی و سازمانی و در مجموع ستراتیژی و تاکتیک های مبارزات انقلابی و آزادیبخش کشور خود را به طور خلاقانه وضع و پیاده کنند.
رفیق مجید با استفاده از نفوذ معنوی اش در پایگاه های مختلف اجتماعی به ویژه میان توده های تحت ستم که او را ناجی خویش می پنداشتند، در میان روشنفکران مترقی و انقلابی و برخی متنفذان آزاده و روشن بین قومی و با استفاده از جاذبۀ شخصیتی اش و سپس از جایگاه رهبری بزرگ ترین و منسجم ترین ظرفیت پیشرو و عملورزی مثل ساما؛ در بحبوحۀ این خیزش های توده ئی علیه کودتاچیان ۷ ثوری و ارباب جهانخوار روسی آنان، به امر وحدت رزمجویانۀ دو سویه پی برده و آن را به طور همزمان وارد برنامۀ کاری اش کرد.
در بحبوحۀ خیزش های توده ئی از کران تا کران افغانستان علیه رژیم میهنفروش و مرتجع کودتای ۷ ثور و ارباب جهانخوار روسی آن، گرامی مجید، این تئوریسین مدبر، شخصیت محوری و پیشتاز انقلابی و آزادیخواه کشور به امر وحدت رزمنده در دو سطح مسؤولانه توجه جدی کرده و دست به کار شد:

الــف: در عرصۀ ملی:
رفیق مجید می دانست که "نجات میهن، خواست مبرم خلق سراسر کشور و هدف مشترک تمام نیرو ها و عناصر صدیق میهن پرست، دموکرات و انقلابی است".[۱۵] از این رو، وی برای پیوستن قطرات جداگانه به رودبار واحد و تبدیل آن به رودی مواج و خروشان در گسترۀ ملی برای روفتن بساط فرمانروائی دشمن عمدۀ آن مقطع، وسیع ترین پیوند ها و روابط را با بزرگان محلی ولایت های کشور برقرار کرده، با هر یکی مکاتبه داشته و نامه هائی عنوانی مردمان مناطق کشور نوشته و ارسال کرده است. بنا به ساختار اجتماعی جامعۀ آن روز کشور گرامی ما افغانستان و نقش سنت های دیرپای فرهنگی ــ اجتماعی میان اقوام برادر کشور، بزرگان محلی هر منطقه در صورت برخورداری از رهبری آگاه و مدبر ملی ــ انقلابی، نقش بسزائی در امر تشکل یابی و خیزش توده ها و بسیج و توحید آنان در یک سیل بنیان کن علیه دشمن درونی و بیرونی داشتند. لذا زنده یاد مجید در این عرصۀ کار، از کنر تا نیمروز، از پکتیا تا فاریاب و از پنجشیر تا غزنی و غرجستان با شخصیت هائی که نقش بالقوه ای در امر خیزش عمومی توده ها داشتند و می توانستند مردم منطقۀ خود را انگیزه بخشیده و برای به پاخاستن برانگیزند، رابطه برقرار کرد. مجید با هاشم زمانی و سمیع الله خان صافی کنری، الحاج نادر هزاره، فرمانده سید جگړن، میاگل جان روحانی متنفذ و ملاک تگاب، پهلوان احمد جان آغازگر و پیشتاز مقاومت مردم دلیر پنجشیر، بلوچ های نیمروزی و تعداد زیادی دیگر مکاتبه و رابطه داشت. این ذوات نامبرده مسلمانان متدینی بودند، نه روشنفکر و آشنا به زبان و مفاهیم روشنفکری. لازم بود که مجید با درایت و خلاقیت و با زبان آشنا به خود شان با آنان حرف بزند تا جاذب باشد و بسیجگر. از این رو مجید برای به حرکت درآوردن و پیوستن این قطرات، علاوه از استفاده از سنت ها و روحیۀ سلحشوری و برانگیختن توده ها برای پاسداری از نوامیس  و ارزش های ملی؛ با استناد به باور های خود آنان، دَین ملی تک تک افراد وطن را در آزمون بزرگ ملی و در برابر دشمن غدار با ادبیات مأنوس و استفاده از مفاهیم رایج و مثل ها، برمی انگیخت.
در میان نامه های ارسالی گران مجید به بزرگان و مردمان مناطق کشور، چند تائی از آن را دیده و به خاطر داریم که نسیم رهرو یا آن ها را ندیده و یا از آن ذکری نکرده است:
ــ نامه به سید جگړن در جبینش این آیات را داشت: "تبت یدا ابی لهب وتب...
ــ نامه به روحانی تگاب میاگل که نامه رسان آن خوشبختانه زنده است، با این آیت شروع می شد" یا ایها المدثر  قم فأَنذِر...
ــ نامۀ دیگری به یکی از بزرگان قومی، شاید الحاج نادر هزارۀ ترکمان، این آیتِ وحدت طلبانه و بسیجگر برای مسلمانان، را در جبین خود حک داشت:"واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا
ــ این آیات قرآن آغازگر نامه به مردم پنجشیر بود:"اذا جاء نصرالله والفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا...
ــ نامه به مردم پکتیا؛
ــ تماس ها و ارتباطات پنهانی با دانشگاهیان و استادان پوهنتون کابل(نسیم رهرو شاهد است)، فـرهنگیان و سائر ذوات ملی، دموکرات و حتی لیبرال در سطح کشور که به طور بالقوه ظرفیت و تمایل مبارزه علیه رژیم کودتائی جلادان "خلق و پرچم" و تزاران نوین را داشتند. مجید با خلاقیت و دوراندیشیی که داشت، نه تنها بر ضرورت های رزمندگی آن روز کشور می اندیشید و سرمایۀ انسانی می اندوخت، بلکه از همان بدو امر با آینده نگری در فکر امر سازندگی فردای کشور پس از پیروزی بر دشمن نیز بود؛
ــ پیام و فراخوان مبارزاتی به آن عده نظامیان و افسران اردوی جدا از مردم و علیه مردم که آمادگی ذهنی و توان بالقوۀ نظامی برای "قرار دادن امکانات رزمی و انقلابی اردو در خدمت تسلیح توده ها و تقویت جهاد ملی، طرد وابستگی و فرار طلبی"(خروش رعد در پکتیا) برای تدارک و ایجاد پایگاه های انقلابی و ارتش توده ئی از طریق تجهیز، آموزش و انسجام خلق؛ در چهارچوب ستراتیژی "جنگ توده ئی طولانی"، داشتند؛
ــ و سائر رابطه ها و نامه های با آیت و بی آیت زیادی...
هدف و مضمون همۀ نامه های ارسالی و رابطه گیری ها یکسان بود و آن هم برانگیختن مردم به اتحاد و همگرائی، به پا خاستن و مبارزۀ مشترک علیه دشمن وطن و مردم.
این ابتکار مبارزاتی مستقلانۀ زنده یاد مجید به مثابۀ محور اتحاد ملی اقوام و مردمان کشور تا تأسیس "جبهۀ متحد ملی افغانستان" به زعامت شخصیت شخیص خودش پیش رفت که به یقین در تکامل بدون مانعش با وجود مجید در رهبری آن و عدم سنگ اندازی، سبوتاژ و براندازی اخوان بومی، ارتجاع منطقه و امپریالیست های بلاک ناتو به رهبری امپریالیسم غدار امریکا؛ موفقانه تا سرحد تأمین وحدت رزمجویانۀ ملی و یکی از سه سنگر مبارزه و سه سلاح انقلاب ملی ــ دموکراتیک کشور ارتقاء می یافت.
مجید از همان ابتدای کار به نقش احتمالی فئودالیسم ضربت خورده، نمایندگان سیاسی آن ـ اخوان و پشت جبهۀ منطقه ئی و جهانی آن و دستبرد زدن این نیرو ها به صفوف مقاومت تا آن زمان خودجوش توده های به پاخاستۀ کشور، آگاهی تام داشت. از این رو، وی در اعلامیۀ "جبهۀ متحد ملی افغانستان" به صراحت این مسأله را مطرح کرد:"احتمال آنکه گرایش ها و اندیشه های جاهلیت نوین با تعبیر های ارتجاعی و خرافی از اسلام به منظور دفاع از منافع طبقات بهره کش و طفیلی در صف پیکار آزادیبخش مردم خزیده و آن را به کجراه کشد، قابل پیشبینی است".
در همان اعلامیه رفیق مجید برای ترسیم اهداف رستاخیز بزرگ مردم در چهارچوب آن جبهه چنین قید کرده بود:" تجارب گذشته با قاطعیت حکم میکند که در دوران امپریالیسم آزادی ملی، هرچند از شور انقلابی توده های میلیونی هم ملهم و بهرمند باشد، بدون آزادی اقتصادی و عادلانه ساختن حیات اجتماعی کشور نمی تواند پایه و تضمینی داشته باشد". برای آنکه عادلانه ساختن حیات اجتماعی کشور در پردۀ ابهام و تردید باقی نماند، او تعریف جامعی از عدالت اجتماعی و حدود و ثغور آن و به گونۀ تطبیقی در شرایط آن روز جامعۀ ما، به دست داد:"عدالت اجتماعیی که منافع ستمکش ترین طبقات جامعه، تساوی راستین و همه جانبۀ ملیت های کشور و نیاز های تاریخی تکامل جامعه را در جهت ایجاد جامعۀ فارغ از بهره کشی و ستم طبقاتی و ملی پاسخ گوید".
همۀ این تلاش های گرامی یاد مجید علاوه از وظیفۀ مرکزی "بسیج سراسری نیرو های رزمندۀ ملی در جهت سرنگونی قهری رژیم کودتا و درهم شکستن زنجیر های اسارت امپریالیسی"[۱۶]، با هدف حفظ نیرو ها و ذوات رزمندۀ ملی از دستبرد ارتجاع زخم خوردۀ فئودالی و نمایندگان سیاسی آن و امپریالیست های رقیب روس، در گسترۀ کشور بود.
این بود فشرده ای از کار و خلاقیت مجید رهگشا و توانا در راه "بسیج سراسری نیرو های رزمندۀ ملی در جهت سرنگونی قهری رژیم کودتا و درهم شکستن زنجیر های اسارت امپریالیسی" در گسترۀ ملی.

ب: در عرصۀ وحدت پیشآهنگ انقلابی خلق:
موازی با فعالیت های مثمر در راستای اتحاد رزمجویانۀ اقوام و ملیت های برادر کشور زیر درفش آزادی در میدان نبرد، در عرصۀ تأمین وحدت پیشآهنگ خلق، به ادامۀ فعالیت های مستمر گذشته، مجید در عرصۀ وحدت فکری، سیاسی و تشکیلاتی انقلابیون کشور نیز با امتیازات منحصر به فردی که بین روشنفکران، گروه ها و حلقات مدعی مبارزۀ پیشرو انقلابی برای برانداختن سلطۀ سنگین استعماری سوسیال امپریالیسم و فراروی از مناسبات استعماری ــ ارتجاعی موجود، نیز محور شد و بی درنگ ابتکار عمل را به دست گرفته و فراخوان وحدت  داد و پیشگام جنبش وحدت طلبانه در کشور شد.
در این عرصۀ کار، گرامی یاد مجید با روشنفکران مدعی مبارزۀ انقلابی طرف بود. باید به زبان روشنفکری و ادبیات و مفاهیم روشنفکری و آشنا به روشنفکران، سخن می گفت و شعار هائی می داد که روشنفکران انقلابی را برانگیخته و برای مبارزۀ رهائیبخش و انقلابی بسیج می کرد. در همین بــــــحبــــــــوحــه او نـــــــــوشتۀ "بــــــــــــــرخـــــــــــورد بـــــــــه گــــــــذشته" را نوشت و به دست روشنفکران داد و در آن گذشتۀ جنبش، وضعیت جاری و دیدگاه های فکری و اهداف مرامی خود را به اختصار برشمرده بود. مجید گسترده ترین رابطه را با روشنفکران کشور برقرار ساخته و در جو مختنق پس از کودتای ۷ ثور و ششم جدی، روشنفکران ضربت پذیر فاقد امکانات را زیر پر و بال خود گرفت، مأوا داد و حمایت کرد. از همان ابتدای کودتای ثور غلامان روس رهزن، رفیق مجید با گفتن این که خاکستر اکرم یاری به درد انقلاب کشور می خورد، به اکرم یاری و صادق یاری پیام فرستاد که مخفی شوند، زیرا رژیم کودتا با سبعیت فاشیستی بر آن دو برادر رحم نمی کند، اما آن دو برادر در پاسخ مجید گفتند که ما مبارزۀ سیاسی کرده ایم، شاید رژیم کودتا در نهایت ما را زندانی سازد. تجربه ثابت ساخت که حق با مجید بود.
محصول این حرکت وحدت طلبانه میان اکثریت گروه ها، حلقات و افراد منسوب به جنبش انقلابی کشور به محوریت مجید، اعلام سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) در هفتۀ اول ماه سرطان ۱۳۵۸ شمسی با سه پیش شرط ایدئولوژیک و سه پیش شرط سیاسی بود که میلاد پرآوای آن طی اعلامیه ای به طور علنی به دوست و دشمن اعلام شد. سامای مجید پس از ایجادش، در پیشگاه خلق، انقلابیون و آزادیخواهان کشور "سوگند یاد [کرد] که تا نابودی نهائی استعمار، ستم و بهره کشی سلاح رزم خود را بر زمین ننهد"[۱۷] و بی درنگ رهسپار میدان های رزم ضد ارتجاعی ــ استعماری شد؛ رزمی که به زودی پس از جنایت ششم جدی سوسیال امپریالیسم اشغالگر روس در حق کشور و مردم افغانستان، به جنگ آزادیبخش تمام عیار ارتقاء یافت.
رفیق مجید حزب طبقۀ کارگر(پیشآهنگ انقلابی خلق) را به مثابۀ یکی از سه سلاح خلق مطرح کرد که بر دو سلاح دیگر رجحان و تقدم منطقی داشته و جبهۀ متحد ملی و ارتش توده ئی را در جریان مبارزۀ انقلابی و رهائیبخش رهبری می کند. مجید باور داشت و سامای محصول کارش هنوز هم معتقد است که" حزب راستین طبقۀ کارگر به مثابۀ هستۀ روشنگر، سازمانده و رهگشا و بهترين سلاح مبارزۀ مردم و آرمان دموکراسی، آزادی ملی و در نهايت ايجاد جامعۀ فارغ از ستم طبقاتی، مـلی و بهره کشی می باشد". [۱۸] بنا بر آن، از منظر مجید و ساما وظائف عملی مشخص زیرین در برابر جنبش آن روز قرار داشت:
"ــ تبلیغ و ترويج انديشه های پیشرو عصر از طريق نشر ارگان مرکزی و سازماندهی عناصر شايسته بر اين پايه؛
ــ پخش ايده های ملی و دموکراتیک و افشای نظرات، عملکرد ها و اهداف سوسیال امپريالیسم و رژيم مزدور آن از ديدگاه انديشه های پیشرو و کوشش در راه تشکیل جبهۀ متحد ملی ضد امپريالیسم و ضد ارتجاع (تأکید از ماست)؛
ــ (سازماندهی گردان های مسلح انقلابی بر پايۀ تدارک ايدئولوژيک، سیاسی، سازمانی و تکتیکی) در جهت ايجاد ارتش توده ئی انقلابی و سهمگیری در جنگ آزاديبخش ملی و رهبری مدبرانۀ آن؛
ــ تدارک برانگیختن اعتصابات، تظاهرات... و بسیج توده ها در سازمان های ويژۀ توده ئی در جهت تقويت مبارزۀ مسلحانۀ مردم و تسريع سرنگونی رژيم کودتا" . [۱۹]
طوری که در فوق گفته آمد، زنده یاد مجید برای "سرنگونی قهری رژیم کودتا و درهم شکستن زنجیر های اسارت امپریالیسی" و به سرانجام رسانیدن انقلاب ملی دموکراتیک تیپ نوین در کشور، همزمان در سه عرصۀ اتحاد ملی، وحدت پیشآهنگ انقلابی و عرصۀ نظامی برای "سازماندهی گردان های مسلح انقلابی" بابت ایجاد سه سلاح خلق، به طور متمرکز کار و فعالیت خلاقانه کرد.
مجید شخصیتی چند بعدی بود، دیدش وسیع و نوعیت و گسترۀ کارش متنوع و گسترده. امید با این توضیح مختصر در دو زمینۀ فوق کار و فعالیت مبارزاتی مجید بزرگ، خوانندگان ارجمند به وسعت نظر و وسیع و متنوع بودن ساحۀ کار زنده یاد مجید به عنوان محور وحدت ملی و وحدت انقلابی و طلایه دار رزم تاریخی ستمکشان میهن علیه اهریمن ملی و اهریمن اجتماعی آن روز جامعۀ ما، رسیده و نسیم رهرو که تلاش ورزید تا با دوختن عباء و قبای تنگ  روحانیت برابر قامت رسای مجید و تخریب زیرکانۀ شخصیت فکری و اجتماعی آن زنده یاد، به قبح این عمل تخریبی و جفایش در حق مجیدِ قربانی ستم، ملتفت شده باشد.
منابع و توضیحات در بخش پایانی می آید.
تاریخ نشر در افق انقلاب: ۱۷ جون ۲۰۲۰
ادامه دارد