پاسخی ناگـزیـر به یاوه های اغـواگـرِ «نسیم رهـرو»
(۲)
نویسندگان: « تیمور ساعی» و «فــریـد کارگر»
تاریخ نگارش: حمل ۱۳۹۹ش
فــــردا کـــه پیشگاه حقیقت شود پــدیــد
شرمنده رهـروی که عـمل بر مجاز کـرد
«حافـظ»
مــتــن :
نسیم رهرو با هدف تحریف تاریخ و صفت بخشی لیبرالی به مجید و ساما، «مجید پدیدۀ بی تکرار تاریخ»، را نوشت. عنوان نوشته اش سخت اغواگر است و نام نامی و گرامی مجید توأم با کاریسمای نهفته در شخصیت شخیص وی برای جلب خوانندگان دوستدار و مشتاق مجید افسانه ئی خیلی پرجاذبه است. عنوان زیبا با متن تحریف آمیز سخت در تضاد است و متن را در خود بازتاب نمی دهد. نسیم رهرو برای آنکه به هدف مطلوبش برسد، علاوه از جعل خاطره و یا نشر خاطرۀ مجعول دیگران، در خاطره گونه اش و در بیان لحظات، شیوۀ گزینشی مطالب را دنبال کرده است. در سراپای نوشته اش، هرگاه ذکر یا جعل مطلبی، خاطره ای(اصلی یا جعلی) و یا لمحه ای به زعم او می توانسته برای به کرسی نشانیدن ادعایش و نزدیک شدن به مطلوبش (تخریب هویت فکری مجید و ساما) او را مدد برساند، آن را با استمداد از جعلیات و به شیوۀ از کاه کوه ساختن، بزرگ نمائی کرده است. به عکس آن موارد، مطالب و اسنادی که خلاف ادعا و انتظار وی را از موضع ایدئولوژیک و طبقاتی مجید و ساما به اثبات می رسانند، با اسم بردن محض از آن سند یا مورد، آن را با سکوت برگزار کرده و از ذکر درونمایۀ آن، به عمد اجتناب ورزیده است.
در این نقد مختصر، از اولین مطلب خاطره گونۀ نسیم رهرو آغاز کرده و بند به بند تا آخر آن را مرور انتقادی می کنیم. نسیم رهرو در اولین مطلبش، با چهره پردازی ناشیانه، به تبیین لیبرالی از شخصیت فکری ــ اجتماعی و سجایای اخلاقی مجید پرداخته و در گام بعدی بی درنگ این تصویرگری از مجید را به «پسمنظر تاریخی» گره زده است:"عبدالمجید کلکانی انسانی بود آزاده، آزادیخواه، انقلابی، وطندوست، با استعداد، نترس، دانا و سازمانده... با استعمار و استبداد سر سازش در پیش نگرفت" [۱]. هرگاه به این صفات و صفت بخشی های لیبرالی نسیم رهرو در مورد زنده یاد مجید بسنده شود، در بهترین حالت مجید انسانی معرفی شده است اصلاح طلب، ملی و ضد استبداد. خوانندۀ دراک و آگاه ملاحظه می فرماید که در این نقل قول، نسیم رهرو زیرکانه اصطلاح "استبداد" را به جای کلمۀ "ارتجاع" و "مرتجعان" برای کتمان و یا انکار موضع تکامل یابندۀ ضد ارتجاعی و تکامل فکری مجید، به کار برده است. در کشوری معروض به تجاوز و استیلاگری امپریالیستی یا سوسیال امپریالیستی کاربرد واژۀ "انقلابی" جدا از موضع ضد ارتجاعی فرد، به هر عنصر بورژوا، ملاک روشن بین و خرده بورژوای ضد تجاوز استعمار و امپریالیسم در آن مقطع زمانی اطلاق می شود. برای آنکه فردی را به معنای حقیقی مسأله انقلابی نامید، باید این خصیصۀ انقلابی بودن وی، از جایگاه آزادیخواهی تا موضع نیرو های مولد زحمتکش علیه مناسبات تولیدی حاکم و امپریالیسم و ارتجاع امتداد یابد. در این شکی نیست که همۀ صفات ذکر شدۀ فوق در شخصیت مجید مصداق خود را دارند، ولی اگر تکامل فکری ــ شخصیتی مجید را از حد یک عنصر اصلاح طلب ضد استبداد نظام سلطنتی تا شخصیتی در جایگاه یک مبارز پیشرو ضد امپریالیسم ــ ارتجاع و مسلح به «اندیشۀ پیشرو عصر» مدنظر داشته باشیم، آنگاه مجموع صفات و سجایای نامبرده در پیرامون شخصیت مجید ــ و همرزمانش ــ ، در اخلاق انقلابی عجین شده و سنتیز می شوند و سجایای عالی انقلابی مجید فرا تر از یک انسان ضد استبداد ــ استعمار، در وجود انسان نوین، کیفیت ارتقائی می یابند. هر که این تکامل فکری ــ شخصیتی و فضائل اخلاقی مجید و یارانش را نمی بیند، برنمی تابد یا عامدانه در صدد کتمان آن برمی آید؛ یا درک ناقصش از مجید به روز نیست یا خودش اهل غرض و مرض بوده و سودائی جز از سودای مبارزاتی یاران و دوستداران مجید را در سر دارد.
مجید انسانی بود نوین مسلح به گفتۀ خودش در برنامۀ ساما به «اندیشۀ پیشرو عصر». اندیشه ای که مجید در سر می پرورانید و طی یک ربع قرن برای تلفیق آن با پراتیک مبارزاتی خاص جامعۀ ما تلاش بی دریغ ورزیده و سازمان پیشآهنگ (ساما) و سائر ابزار های آن را ساخت؛ چنین اندیشه ای رهائیبخش و زنجیرگسل رهائی دوزخیان و ستمکشان میهن و مجموع بشریت مُـعَـذَب را از زیر یوغ امپریالیسم و ارتجاع بشارت داده و می دهد. اندیشه ای که مجید در فراز تکامل فکری اش پس از سال ها جست و جو و مطالعه، برای اعمار جامعه ای و انسانی نوین به آن دست یافت، به دوزخیان تحت ستم آگاهی می دهد تا وقوف یابند که وقتی آگاهانه به منافع طبقاتی شان پی ببرند و بجنبند، زمین زیر پای شان خواهد لرزید. رفیق مجید "با تواضع و بدون پیشداوری تجارب انقلابی مبارزات مسلحانه در آسیا، افریقا و امریکای لاتین را مورد مطالعه قرار داد، ویژگی ها و نقاط ضعف و قوت هر کدام را با دقت و موشگافی بررسی کرد"[۲]. زنده یاد مجید آن جامعۀ نوین را که این اندیشۀ پیشرو نوید می دهد، "جامعۀ بدون طبقات" نامیده که "رهبری طبقۀ کارگر در انقلاب ملی و دموکراتیک تراز نوين و سیادت طبقۀ کارگر را در مرحلۀ گذار به" آن جامعه، الزامی می سازد. رفیق مجید در ادامۀ سطور فوق می نویسد که "دشواری راه هر چه باشد، بشريت به زير درفش طبقۀ کارگر دوران ساز از قلمرو جبر طبیعی و اجتماعی به قلمرو اختیار و آزادی رهسپار است". مجید و ساما رسیدن به این "قلمرو اختیار و آزادی" را "آرمان کارگری" نامیده و اعلام داشتند که"سازمان آزاديبخش مردم افغانستان با اعلام يورش بر دژ ارتجاع داخلی و امپريالیسم جهانی (به ويژه سوسیال امپريالیسم)، همگام با مارش شورانگیز تاريخی زحمتکشان و ملـل زنجیر شکن سراسر جهان به استقبال افق های روشن دنیای نوين به پیش می رود" . [۳]
مجید شتافتن "به استقبال افق های روشن دنیای نوين" را از طریق "مارش شورانگیز تاريخی زحمتکشان و ملـل زنجیر شکن سراسر جهان" یعنی انقلاب اجتماعی و رستاخیز آزادیخواهانۀ زحمتکشان و ستمکشان جهان ممکن می دانست و توده های زحمتکش، به ویژه " طبقۀ کارگر دوران ساز" را نیروی محرکه و رهبری کنندۀ آن و «اندیشۀ پیشرو عصر» را درفش خون رنگ آن.[۴]
زنده یاد «قیوم رهبر» این فرزند داهی خلق و انقلاب در نقش نزدیک ترین همرزم، یاور، ادامه دهندۀ استوار راه و خط انقلابی و تصویرگر رئالیست سیمای واقعی مجید، انقلابی را که مجید به آن باور علمی راسخ داشت و یک عمری در راه تدارک و عملی ساختن آن رزمید، این گونه تعریف می کند تا جائی برای اغتشاش آفرینی، تحریف تاریخ و جعل هویت مجید توسط جاعلان تاریخ باقی نماند:"انقلاب را در پهنای هستی به طور کل می توان عملیۀ دگرگونی و تغییر اساسی، ماهیتی و بنیادی اوضاع و پدیده ها تعریف کرد، که در عرصۀ تحولات اجتماعی انسانی به معنای تغییر اساسی و هدفمند جامعه از طریق واژگونی قهری یک نظام سیاسی (اقتصادی ـ اجتماعی ) و اعمار نظام جدید بر ویرانه های آنست".[۵]
زنده یاد «رهبر» برای نمایان ساختن به گفتۀ خودش "آئینۀ قدنمای اندیشه و کردار مجید"، در عرصه های جهان نگری، خط سیاسی و موازین تشکیلاتی؛ این سنتیز اخلاقی یا به کلام خودش "فضائل اخلاقی" انقلابی مجید را در این آئینۀ قدنما چنین شرح داده است:" مجید شهید عالی ترین ارزش های ملت خود را با اخلاق انقلابی عجین کرده و شخصیت والای خود را ساخته بود. مجید زندگی خود را وقف انقلاب و مردم خود کرد". " هر طبقه ای برای خودش اخلاق خود را دارد و در جامعه نیز با وجود طبقات متخاصم و متضاد، اخلاق نیز همان گونه است". در همین نگارش، زنده یاد «قیوم رهبر» چوب بست اخلاق انقلابی را به اختصار چنین بیان می کند:"اساسی ترین مسأله در اخلاق انقلابی این است که فرد همۀ هستی خود را در راه مردم، انقلاب و سازمان انقلابی خود وقف کند و آمادگی داشته باشد در تحت هر شرایط زندگی خود را در خدمت مردم، پیشرفت انقلاب و استحکام سازمان قرار دهد".[۶]
در این جا منظور زنده یاد "رهبر" از اخلاق و فضائل اخلاقی انسان نوین است. او این اخلاق نوین انقلابی را "اخلاق طبقۀ کارگر"، "اخلاق جامعۀ فردا" نامیده و می نویسد:"او [مجید] خصال نیک خود را مرهون ایدئولوژی مترقی و کارکرد این ایدئولوژی در سلوکیات مجید است". "... رفاقت بازی شخصی، کلان کاری های فئودالی و در آسمان راه رفتن، هیچ گونه مناسبتی با اخلاق انقلابی و اخلاق مجید ندارد".[۷]
حال با این مستند سازی و چهره پردازی از سیمای راستین انقلابی مجید در پیشاپیش مارش شورانگیز تاریخی زحمتکشان جامعۀ ما؛ از اندیشه، آرمان و سازمانش به استناد خود مجید و نزدیک ترین یاورش «رهبر»؛ مافی الضمیر فرد یا افرادی که در عین "کلان کاری های فئودالی و در آسمان راه رفتن"، همسوئی کامل و رفاقت شخصی و سیاسی کردن با معاندان مجید و ساما؛ طی تلاشی مذبوحانه در صدد مخدوش ساختن آئینۀ شخصیتی مجید برآمده اند، آشکار می شود.
نسیم رهرو در ادامه می نویسد:"[مجید]هیچگاهی در میدان مبارزه تنها نماند و بهترین انسان ها را زیر یک درفش گرد آورد. پراتیک او گسترده بود، دانشش ژرف، خصالش نمونه و رفاقتش بی مثال. کاریسمای شخصیت مجید به سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما) کمک کرد تا افراد زیادی به این سازمان تعهد ببندند و به قول و قرار شان وفادار بمانند".
در این نقل قول باز نسیم رهرو برای آنکه در مورد هدف، جوهر کار، پراتیک، دانش و رفاقت زنده یاد مجید چیزی نگفته باشد و اغتشاش آفرینی کند، خود را عامدانه به کوچۀ حسن چپ می زند. توجه بفرمائید: در جملات او واژه های درفش، پراتیک، دانش، خصال و رفاقت تذکر رفته، اما مشخص نشده که درفش کدام طبقه و اندیشه؟ کدام پراتیک؟ چه نوع دانش؟ چه نوع خصال؟ و چه نوع رفاقت؟ و همۀ این ها برای چه هدفی و از کدام موضع طبقاتی بوده است؟؟؟
مجید از موضع اجتماعی زحمتکشان و یا به بیان خودش از موضع "پیشرو ترين، متشکل ترين، منضبط ترين و انقلابی ترين طبقۀ کشور"(طبقۀ کارگر) و با هدف " گذار به جامعۀ بدون طبقات " درفشی را در پیشاپیش "مارش شورانگیز تاریخی زحمتکشان" کشور برافراشت، با دانش و خصال انقلابی و "رفاقت بی مثال" انقلابی، کاریسمای شخصیتی اش را در خدمت اعتلای مبارزۀ انقلابی، آزادیبخش و سازمان انقلابی (ساما) در راه رهائی ستمکشان کشورش گذارد و بدین گونه افراد زیادی از صف ستمکشان به سازمان و آرمان انقلابی مجید تعهد بسته و به قول و قرار شان وفادار ماندند. اما در این میان، تکلیف آنانی که از "رفاقت بی مثال" مجید نیاموختند و با شکستن تعهد، به قول و قرار شان وفادار نمانده و با زیانکاری در رفاقت با مجید و یارانش، در صدد تخریش آئینۀ شخصیتی مجید آستین بر زده اند، چه می شود؟
نسیم رهرو در بند بعدی آورده است که "من در حلقۀ یاران مجید کلکانی کسی بودم [هستم] که این اجازه را داشته باشم و بگویم مجید کلکانی این شب نامه ها و اعلامیه ها را نوشته است. این ادعای مسخره صرف به درد شجره کشیدن می خورد، ورنه همه می دانند که چه نوشته ها و اعلامیه ها نوشتۀ زنده یاد مجید است.
نوشتن این که تعدادی از اسناد ساما به قلم زنده یاد مجید نگارش یافته است، برای سامائی ها و دیگران حرف بدیهی است و نسیم رهرو در مقام "تنها کسی" است که این حرف بدیهی را گفته است. کاتب اسناد یا اعلامیه های یک نهاد انقلابی می تواند بهترین فرد یا تیمی از افراد همان جمع باشد. در این میان، مهم، کاتب نوشته ها به امضای ساما نیست، کاتب هر کسی می تواند باشد، ولی مهم تر از آن اینست که چه نهادی به پای آن صحه گذاشته است و آن نهاد (ساما) است.
منابع و توضیحات در بخش پایانی می آید.
تاریخ نشر در افق انقلاب: ۱۲ می ۲۰۲۰
ادامه دارد