پاسخی ناگـزیـر به یاوه های اغـواگـرِ «نسیم رهـرو»
(۱۰)
نویسندگان: « تیمور ساعی» و «فــریـد کارگر»
تاریخ نگارش: حمل ۱۳۹۹ش
فــــردا کـــه پیشگاه حقیقت شود پــدیــد
شرمنده رهـروی که عـمل بر مجاز کـرد
«حافـظ»
"پایاننامۀ اغواگری":
نسیم رهرو در پایان اغواگری اش، به عنوان حسن ختام جفانامه اش در حق مجید، دو مطلب را پیوست هم آورده است:"در پایان این نبشته نامۀ عبدالمجید کلکانی را ضمیمه کرده ام. چنانکه می بینید، این نامه عنوانی پردل نوشته شده است. پیش از آنکه من به کشور هالند بکوچم، برخی از اسناد ساما را برای رفقای مقیم جرمنی فرستادم. هدفم محفوظ ماندن اسناد بود. نامۀ دست نوشت شهید مجید نیز شامل آن ها می گردید. از رفیق ارجمندم غنی جان اتمر سپاسگزارم که با امانتداری و مسؤولیت پذیری این نامه را نگهداشت و اکنون کاپی آن را در اختیار من قرار داد. ایکاش از گذشته ها این تجربه و توجه را می داشتیم! این را می پذیرم که شرایط سخت آمد و ما در تنگنا های هولناکی گیر افتادیم، ولی این به آن معنی نیست که هیچ امکان و راه و چاره ای برای جمع آوری اسناد، مستند سازی رویداد ها و حفظ و نگهداشت آن ها در اختیار ما نبوده باشد".
در ارتباط با قسمت اول این نقل قول باید تذکر داد که نسیم رهرو تنها مدعی "از بین بردن" نامۀ دریافتی از جانب مجید در سال ۱۳۵۸ش نیست. نسیم رهرو درست ۲۲ سال پس از نابودی آن نامۀ ارسالی مجید که ادعای موهومی بیش نیست، در سال ۲۰۰۱م پس از کسب "تجربه" نیز، مبتکر نابودی اسناد مهم ساما شد و این بار دوم، ادعا نه، بلکه واقعیت است. در همان سال نسیم که مسؤولیت نگهداری اسناد، کتب، دستگاه چاپ و کامپیوتر های ساما را قبل از جا به جائی شان به محل دیگری، داشت، هنگام "کوچیدن" به مقصد هالند با استفاده آز آن پرشگاه سازمانی، تقریباً تمامی اسناد، کتب، دستگاه چاپ و کامپیوتر های سازمان را به دست ناامین فرد بی مسؤولیتی سپرد و خود فرار را بر قرار ترجیح داد. آن فرد بی مسؤولیت کتب، اسناد و تجهیزات طباعتی را زیر باران گذاشت که همه ناخوانا، فرسوده و قراضه شدند. برای اجتناب از افشاگری، به مشخصات این مسأله نپرداختیم.
با این شاهکار، نسیم رهرو باز هم خطای فاحش دیگری را مرتکب شده است که همردیف با فعالیت استخباراتی است. اسناد سازمان انقلابیی که با شعار های "یا مرگ یا آزادی" و "مرگ بر امپریالیسم ارتجاع" روانۀ آوردگاه ها شده است و از بدو ایجاد تا حال خصم امپریالیسم و ارتجاع بوده است و هنوز هم مصمم و استوار در این میدان قرار دارد، محل نگهداری آن و فرد یا افراد مسؤول آن؛ از جملۀ اسرار و ناموس آن سازمان است. افشای محل اختفای اسناد یک سازمان انقلابی و اسم بردن از فرد حقیقی، آنهم در یک کشور امپریالیستی با دولت متجاوزش به کشور ما، اگر از روی ساده لوحی و ابلهی نباشد، حتماً پای سبوتاژ آگاهانه و لو دادن در میان است.
در بخش بعدی نقل قول فوق، نسیم رهرو حرف درستی را گفته است، اما نتیجه گیری از آن، به سودش نیست:" ایکاش از گذشته ها این تجربه و توجه را می داشتیم! این را می پذیرم که شرایط سخت آمد و ما در تنگنا های هولناکی گیر افتادیم، ولی این به آن معنی نیست که هیچ امکان و راه و چاره ای برای جمع آوری اسناد، مستند سازی رویداد ها و حفظ و نگهداشت آن ها در اختیار ما نبوده باشد".
آری، آن طور که نسیم رهرو می گوید، اگر اسناد را "از بین نمی بردیم"، زیر باران قرار نمی دادیم و در برخی موارد طعمۀ موش ها و حریق نمی کردیم، امروز سه سند اساسی «پاسخ ناگزیر...»، «برخورد به گذشته» و «گزارش سیاسی به کنگره» علاوه از «برنامۀ ساما» را از خامۀ زنده یاد مجید بانی ساما در اختیار می داشتیم. قابل یادآوری می دانیم که «گزارش سیاسی به کنگره» را رفیق مجید برای نخستین کنگرۀ ساما نوشته بود که بزودی پس از گرفتاری آن رفیق، بنا به گفتۀ نسیم رهرو "بی تجربگی"، آن سند طعمۀ حریق گردید. آن سند حاوی گزارش کار پروسۀ وحدت، کنفرانس مؤسس ساما و مصوبات آن همراه با پیش شرط های ایدئولوژیک ــ سیاسی و تقسیم کار و کارکرد های کمیته های کاری و در کُل سازمان، میان کنفرانس مؤسس و کنگرۀ اول بود. نسیم رهرو از این نوشته و سرنوشتش یادی نکرده است.
با موجودیت این سه سند اساسی از دست رفته در مورد جهان نگری مجید، شالوده های فکری و خصلت طبقاتی ساما و خط سیاسی و موازین پیشرو تشکیلاتیی که مجید برای ساما طرح کرد و "مستند سازی" به رؤیت آن اسناد؛ به یقین که راه بر تحریف تاریخ و جعل هویت فکری و موضع طبقاتی مجید و ساما توسط جاعلان تاریخ اعم از راست های لیبرال تا قافیه بافان بی عمل سنتریست، دُگماتیست و رویزیونیست چپ نما، بسته می شد و نسیم هم جرأت نمی کرد این چنین بی باک و بی رحم و با محاسبۀ غلط، بر مجید و ساما دزدانه بتازد و خیره سرانه سر به صخره بکوبد.
در تاریخ ساما دزدان زیادی از این دو طیف نامبرده، یا در تاریکی شب یا در لباس صاحب خانه (از جنس نسیم رهرو) به مقصد دستبرد زدن به معنویت انقلابی نهفته در نام مجید و ساما، به این گنجینه تاخته اند، ولی به دلیل بیداری پاسداران بیدار این حریم، هر بار سارقان معنویت انقلابی با دست خالی و سر و دل "شکسته" برگشته اند.
نسیم که قبل از این نیز چنین دستبردی به این حریم زده و چیزی عایدش نشده است، بی گمان، این بار او و شرکای تازه اندیش ــ لیبرال و "نمادی" اش نیز از حمله بر معنویت انقلابی در وجود مجید و ساما و مخدوش ساختن سیمای واقعی انقلابی مجید و قلب ماهیت جوهر ساما، طرفی نخواهند بست. آنچه نسیم و شرکاء از این سر به صخرۀ واقعیت وجودی مجید و ساما کوبیدن به دست خواهند آورد، عبارت است از سر شکستگی و دل شکستگی لاعلاج و نفرین تاریخی.
هر چند مجید "پدیدۀ بی تکرار تاریخ" بود که با خون سرخش مسیرت مارش تاریخی ستمکشان را نشانی کرده و بخشی از این راه را خود با قامت رسا و با درفش "یا مرگ یا آزادی!" بر دست، با گام های استوار و پرطنینش پیمود و سرفرازانه از مرز تاریخ گذشت؛ اما در این میان، آن چه که تکرار شدنی است و بار بار تکرار شده است، پیمودن راه و تداوم "نبرد مجید" است. به رغم از کاروان ماندن و حملات کینتوزانۀ از کاروان مانده ها و بیراهه روان و لجن پاشی اهالی مرداب های دو طرف مسیرت انقلاب به صورت کاروانیان، کاروان پیشروندۀ راهیان راه ترسیم شده با خون سرخ مجید، همرزمان جانباز سامائی اش و سائر جانبازان انقلابی و آزادیخواه کشور، درنگ نشناخته و منزل می زند. تا ستمگر و ستمکش در جامعه و جهان هست، نبرد مجید و مجید ها نیز بنا بر ضرورت فرارفتن از این ستمکده به سرزمین همیشه بهار آزادی که در آن از ستم و ستمگر خبری نباشد، ادامه یافته و طنین دل انگیز شعار "مرگ یا آزادی" و گام های استوار کاروانیان پیشروندۀ تاریخ گوش شنوای زمان و بیداران زمانه را پیوسته نوازش خواهد داد.
با این نقد مؤجز، مِن بعد هر نوع تلاشی که بحثی از این دست را برانگیزد، آن بحث را از نیمرخ عملی در روشنائی عملکرد ها و به مدد فاکت های زنده و ملموس از حدود چهل سال قبل تا ایندم پی گرفته و در معرض نقد و داوری خوانندگان قرار خواهیم داد.
تــــــا آنــــــگاه...
سرچشمه ها در بخش بعدی می آید.
تاریخ نشر در افق انقلاب: ۲۴ جون ۲۰۲۰
ادامه دارد